وقتی که می روم و روحم را قشو می کنم

بعله جونم واستون بگه که همین یه شنبه عصر رفتم و این روح وا موندمو که عینهو خرچموش جفتک میندازه به طاق طویله روحم رو بردم که دکتر قشوش بکشه بلکن ننه مرده یکم آروم بگیره دواهامو که گرفتم سه سوت همون جا دم دوا خونه یه شیشه آب گرفتم سه تاشو رفتم بالا به خونه نرسیده عینهو قندی که به کره خر بدن خره کیفور میشه این خر درونی  کوفتی منم آی کیفور شده بود که نگو و نپرس و بدون اینکه شبش دست دندونامو تا خود صب مثل سمباده آهن به هم بمالم گپه مرگم رو گذاشتم و از دنیا رفتم و تا خود صب داشتم با کمال متانت با دکتر بحث می کردم که تو مطب بهم گفته بود : بابا تو دیگه چه آدمی هستی و من تو خواب با اصرار که : نه اختیار دارین آقای دکتر  من اصالتا کره خرم . و این اصرار و انکار تا خود صب ادامه داشت . ای آقای دکتر بابا چه اصراریه من همینم که هستم دیگه اخوی کوتاه بیا بالام جان تو رو روح امواتت .

نظرات 3 + ارسال نظر
نازنین شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:51 ب.ظ http://nazanin-j.blogspot.com

هرچی که هستی خودتو دوست داشته باش ... چون تو دوست داشتنی هستی
باور کن

سینا پنج‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:11 ق.ظ http://khaaen.persianblog.ir

تو روح امواتش یا به روح امواتش؟؟؟!!!

سینا پنج‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:37 ب.ظ http://zendegietaze.blogsky.com

از نوشت مطالبت در قالب طنز خوشم اومد. آپیدی خبرم کن داداش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد